امروز دیدم زهرارو بعد چندین ماه
نمیدونم چی شد بود دستشو بسته بود
وقتی دیدم ناراحت شدم
اگه بگم تو خواب اینطوری دیده بودمش باورکردنش سخته
نمیدونم چی شده بود...کاش میدونستم چی شده
خودشم میدونست حاظر نبودم یه تار مو ازش کم شه
ولی نمیدونم چه اتفاقی افتاده براش..من همیشه دعاش میکردم
تا سلامت باشه...فک کنم دلش از من انقدر ناراحت هست که...
نمیدونم ولی خدا خودش شاهده من حرفی نزده بودم هیچ وقت
حی خدا....
نظرات شما عزیزان:
|